اخبارورزشي پارسيان100
انتشاراخبارورزشي:16/5/1393
عددهای گمشده بزرگ در انتشار لیست قراردادهای بازیکنان لیگ برتر
هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران در راه است؛ اما هنوز تکلیف رقم قراردادهای بازیکنان لیگ برتری مشخص نیست و غیر از اینکه باشگاهها بعضا ارقام عجیب و غریبی را در حکم رقم قرارداد بازیکنان منتشر کردهاند، سازمان لیگ فوتبال ایران، با گذاشتن قانون سقف بودجه هنوز نتوانسته، شفاف ارقام قرارداد را منتشر کند.
هفته دوم لیگ برتر فوتبال ایران در راه است؛ اما هنوز تکلیف رقم قراردادهای بازیکنان لیگ برتری مشخص نیست و غیر از اینکه باشگاهها بعضا ارقام عجیب و غریبی را در حکم رقم قرارداد بازیکنان منتشر کردهاند، سازمان لیگ فوتبال ایران، با گذاشتن قانون سقف بودجه هنوز نتوانسته، شفاف ارقام قرارداد را منتشر کند.
به گزارش «تابناک»، پس از اینکه ارقام قرارداد بازیکنان استقلال و پرسپولیس در فصل گذشته غیر رسمی منتشر شد و سپس ماجرای سقف بودجه پدید آمد، قرار شد، ارقام قراردادهای بازیکنان لیگ برتری منتشر شود؛ اتفاقی که در ایران مخالفان جدی و موافقان پرشور و حرارتی داشت. اتفاق عجیبی هم نبود و سابقه این کار در یکی دو لیگ از جمله لیگ MLS آمریکا وجود دارد، ولی در ایران با مخالفتهایی، سرانجام با پیگیریهای سازمان لیگ و حمایت وزارتخانههای ورزش و جوانان و صنعت، معدن و تجارت عملیاتی شد؛ اما همین عملیاتی شدن هم خیلی پر ابهام بود.
بنا بر این گزارش، از اقدامات عجیب باشگاهها در انتشار ارقام بعضا صوری بازیکنان فوتبال که بگذریم، سازمان لیگ فوتبال ایران ـ که علاقه بسیاری به انتشار ارقام قراردادها داشت ـ هم هنوز رقم درستی از قراردادها منتشر نکرده و در انتشار آن ابهامات بسیاری است.
با وجود اینکه تمامی مردم و اهالی فوتبال، منتظر انتشار شفاف لیست قرارداد بازیکنان و کادر فنی لیگ برتر فوتبال بودند، این لیست با اشکالات بسیاری منتشر شد.
در لیست باشگاه استقلال تهران، اگر از این نکته عجیب که آندرانیک تیموریان، امید ابراهیمی، امیرحسین صادقی، خسرو حیدری، کرار جاسم و هاشم بیگزاده همگی رقم قراردادشان در فصل جاری یکسان و به میزان یک میلیارد تومان اعلام شده بگذریم، میزان قرارداد امیر قلعهنویی و ستار همدانی به عنوان اعضای کادر فنی این باشگاه اعلام نشده و افزون بر این، ایمان باصفا و احمد جمشیدیان در حالی که از باشگاه استقلال جدا شدهاند، در مقابل نامشان رقمهای قرارداد ۸۰ و ۵۰۰ میلیون تومانی اعلام شده است.
نگاهی به لیست دیگر تیم تهرانی لیگ برتری، پرسپولیس هم نکالت جالب توجهی برای ما مشخص میکند. بنا بر اعلام سایت سازمان لیگ مهرداد پولادی با رقمی معادل ۵۷۶ میلیون تومان در فصل جاری با این باشگاه قرارداد امضا کرده است، حال آنکه مسئولان باشگاه پرسپولیس تهران از مشخص نبودن بستن قرارداد با مهرداد پولادی به دلیل پیشنهادهای مطرح از سوی لیگهای خارجی به او خبر داده بودند.
علی دایی در این لیست با رقمی معادل دو میلیارد و صد میلیون تومان گران قیمتترین فردی است که در لیگ برتر فوتبال چهاردهم مشغول خواهد بود.
تیم فوتبال فولاد مبارکه سپاهان اصفهان نیز همان گونه که لیست انتشار قراردادش بر روی سایت باشگاه مشکلات عدیدهای داشت و قرارداد کادر فنی آنها در نهایت بر روی سایت باشگاه منتشر نشد، پس از انتشار قرارداد کادر فنی و بازیکنان این تیم بر روی سایت سازمان لیگ همچنان این لیست با اشکالاتی روبهروست.
علی حمودی که شائبههای جعلی بودن مدارک منجر به صدور کارت معافیت آن در روزهای اخیر شنیده شد، با رقمی معادل یک میلیارد تومان با باشگاه سپاهان قرارداد امضا کرده و محرم نویدکیا که مسئولان باشگاه از مشخص نبودن وضعیت قراردادش به دلیل مصدومیت خبر داده بودند، با رقمی معادل ۷۰۰ میلیون تومان با سپاهان قرارداد بسته است.
از نکات جالب انتشار لیست قرارداد بازیکنان فولاد مبارکه سپاهان در سایت سازمان لیگ این است که این باشگاه در فصل جاری با ۹ بازیکن خود قرارداد بالای یک میلیارد تومانی امضا کرده است.
احسان حاج صفی، رحمان احمدی، شجاع خلیلزاده، محمدرضا خلعتبری هر کدام با یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان و سید هادی عقیلی، عبدالله کریمی و محمدعلی احمدی هر کدام با یک میلیارد و صد میلیون تومان و علی حمودی به همراه لوسیانو پریرا مندس هر کدام با یک میلیارد تومان، بازیکنانی هستند که رقم قراردادشان در فصل جاری میلیاردی است.
در مورد تیم تراکتورسازی تبریز احمد آل نعمه به همراه ادر لوسیانو ادینیو بازیکنانی هستند که به ترتیب یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان قراردادهای میلیاردی امضا کردهاند.
افزون بر این، مهدی رحمتی با یک میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان، جی لوید ساموئل با یک میلیارد و ۲۸۰ میلیون تومان و سعید دقیقی با یک میلیارد تومان در فصل جاری با تیم پیکان قرارداد خود را منعقد کردهاند.
رقم قرارداد یحیی گل محمدی به عنوان سرمربی تیم ذوب آهن اصفهان در فصل جاری ۸۰۰ میلیون تومان است و قاسم حدادی فر با یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان با این تیم اصفهانی قرارداد بسته است.
حمید استیلی سرمربی تیم راه آهن تهران که همچنان وضعیت مالکیت باشگاهش مشخص نیست، با قیمتی معادل صد میلیون تومان، ارزانترین سرمربی لیگ برتر در فصل جاری است.
دراگان اسکوچیچ، سرمربی تیم فولاد خوزستان که سرمربیگری فصل قبل ملوان بندر انزلی را بر عهده داشت، با یک میلیارد تومان، علیرضا مرزبان سرمربی تیم پدیده مشهد با ۳۰۰ میلیون تومان، علیرضا منصوریان سرمربی تیم نفت تهران با ۳۵۰ میلیون تومان، نصرت ایراندوست سرمربی تیم ملوان بندرانزلی با ۱۵۰میلیون تومان، مهدی تاتار سرمربی گسترش فولاد تبریز با ۵۰۰ میلیون تومان، مجید جلالی سرمربی تیم سایپا البرز با ۴۵۰ میلیون تومان، منصور ابراهیمزاده سرمربی تیم پیکان با ۷۵۰ میلیون تومان و عبدالله ویسی سرمربی تیم فوتبال استقلال خوزستان با ۶۵۰ میلیون تومان در فصل جاری با تیمهای باشگاهیشان قرارداد امضا کردند.
در لیست منتشره در سازمان لیگ، رقم قرارداد رسول خطیبی، سرمربی تیم تراکتورسازی تبریز، صمد مرفاوی سرمربی تیم صبا قم، باقرینیا سرمربی تیم نفت مسجد سلیمان ذکر نشده است.
مشخص نبودن رقم قرارداد برخی بازیکنان در لیست منتشره در سازمان لیگ از دیگر نقاط ضعف انتشار قراردادها در فصل جاری است.
«سربازفراریها»ی لیگ برتری را به جای تیم نظامی به «پادگان» بفرستید
حتی اگر از عجیب بودن اینکه چند بازیکن تیم ملی در برزیل با کارت پایان خدمت جعلی، جامجهانی را تجربه کردهاند هم بگذریم، این ماجرا که پدر یکی از این بازیکنان، سابقه جنگیدن علیه ایران در جنگ تحمیلی را داشته و حالا پسرش با سابقه جنگی پدرش معاف شده، دیگر از عجایب ماجراست.
هر گونه به مسأله نگاه کنیم، ماجرای کارتهای پایان خدمت جعلی بازیکنان لیگ برتری، یک رسوایی تمام عیار در فوتبال ماست؛ رویدادی که هرچند در دو ماه گذشته و پس از آشکار شدن آن تلاشهای بسیاری برای سرپوش گذاشتن بر آن انجام شد، به دلیل حجم بالای فاجعه، سرانجام برملا شد و روز به روز ابعاد تازهتری به خود میگیرد. هم اکنون دیگر میزان بازیکنان متخلف به همان لیست ۲۱ نفره محدود نمیشود و خبر از امکان سهرقمی شدن تعداد متخلفان هم شنیده میشود.
به گزارش «تابناک»، پس از قهرمانی فولاد خوزستان در لیگ گذشته بود که شایعههای فراوانی درباره کارت پایان خدمتهای جعلی بازیکنان تیم فولاد به گوش میرسید؛ تیمی که با شایستگی در لیگ گذشته قهرمان شده بود، حالا داشت دچار بحرانی میشد که بنا به گفته رسانهها، ممکن بود جام را از کفش بیرون کند. یک باند جعل سند در خوزستان متلاشی شده بود و حالا دامنه فعالیتهای مجرمانهاش داشت دامان خیلیها را میگرفت. در آن زمان خیلیها میخواستند ماجرا را به تلاشهای دو تیم پرسپولیس و فجر سپاسی نسبت بدهند که یکی جام قهرمانی را از دست داده و دیگری به لیگ پایینتر سقوط کرده بود.
بنا بر این گزارش، اما از همان آغاز کار، سازمان لیگ فدراسیون تلاش کردند پای باشگاهها را از این مسأله بیرون بکشند تا تغییر در نتایج لیگ برگزار شده و به پایان رسیده ایجاد نشود؛ اما هر چه پیشتر رفتیم، ابعاد ماجرا چنان گسترده شد که حالا حتی اخباری مبنی بر جعلی بودن کارت پایان خدمت پسر مدیرعامل یکی از تیمهای متهم در این پرونده هم به گوش میرسد!
اما حتی اگر از عجیب بودن اینکه چند بازیکن تیم ملی در برزیل با کارت پایان خدمت جعلی، جامجهانی را تجربه کردهاند هم بگذریم، این ماجرا که پدر یکی از این بازیکنان، سابقه جنگیدن علیه ایران در جنگ تحمیلی را داشته و حالا پسرش با سابقه جنگی پدرش معاف شده، دیگر از عجایب ماجراست. شاید همین نمونه کافی باشد و دیگر لازم نباشد بگوییم یکی از این بازیکنان به دلیل قطع نخاع شدن، معاف شده و حالا در لیگ هم بازی میکند. بیشک در جریان این رسوایی نهادهای فراوانی دخیل بوده و هستند که پرداختن به آنها چندان در مجال این مطلب نمیگنجد و جای دیگری میخواهد.
آنچه اکنون اهمیت دارد، اینکه با این بازیکنان متخلف چه برخوردی خواهد شد؟ بالاخره یک تخلف بزرگ در ابعاد وسیع در فوتبال ایران صورت گرفته و گستره آن به اندازه ای است که دیگر نمیتوان با مدلهای همیشگی آن را لاپوشانی کرد.
در فوتبال ایران برای حل مشکل سربازی بازیکنان فوتبال، یک راهکار هست و آن حضور در تیمهای نظامی است؛ راهکاری منحصربهفرد برای یک مشکل منحصربهفرد که تنها در فوتبال ایران وجود دارد. بیشتر به تیمهای فوتبالی توصیه میشود با بازیکنان جوان قراردادهای بلند مدت بسته شود تا تیم پس از پرورش یک بازیکن، بتواند ثمره هزینههای خود را در تیم ببیند؛ اما همین مسأله منحصربهفرد سربازی بازیکنان، موجب میشود تا هر بازیکن در دوران اوج بازیگریاش راهی یک تیم نظامی شود و تیم مولد دو سال از داشتن بازیکن جوانش محروم میشود.
بنا بر این گزارش، با توجه به شرایط موجود در فوتبال ایران، این یک مزیت برای تیمهای نظامی است که میتوانند به سادگی برای دو سال به قیمت ارزانتر از ثمره آکادمیهای باشگاههای دیگر بهرمند شوند؛ موضوعی که موجب شده تیمهای دیگر لیگ برتری از این مسأله شکایت کنند.
روز گذشته نعیم سعداوی، مربی تیم فولاد خوزستان، به این مسأله واکنش نشان داد و گفت: «در هر زمینهای که بخواهد رقابتی صورت بگیرد، باید قانون برابری حکمفرما باشد. چطور میشود تیمهایی بتوانند از شرایط ویژه استفاده کنند و به راحتی هر بازیکنی که میخواهد دوران سربازی خود را بگذراند، جذب کنند؟ چرا تیمهایی که کارهایی اساسی و بنیادی انجام دادهاند از جذب چنین بازیکنانی محروم هستند و نمیتوانند در آن زمان از تولیدات خود استفاده کنند؟ مطمئنا در آینده باید فکری به حال این موضوع شود».
اکنون قرار است همین تیمهای نظامی به راه نجاتبخش بازیکنان متخلف فوتبال بدل شوند و برای اینکه ابعاد ماجرا گستردهتر از این نشود، بازیکنان متخلف یکی دو سالی مهمان تیمهای نظامی ایران در لیگ برتر و لیگ یک شوند تا شاید به این طریق بتوان سرپوشی بر ماجرای رسوایی بزرگ فوتبال ایران گذاشت؛ اما آیا واقعا تا این میزان مصلحت اندیشی درست است؟!
اگر بخواهیم بیپرده به مسأله نگاه کنیم و بدون در نظر داشتن اینکه نام ملیپوشانی چون علیرضا حقیقی و حسین ماهینی و بختیار رحمانی در این لیست قرار داد، باید بپذیریم که این بازیکنان در صورت تأیید اتهاماتشان، متخلف به شمار می روند و جرمشان هم جرم کوچکی نیست. آنها با جعل سند، سالها تقلب بزرگی انجام می دادند؛ بنابراین، باید با آنها مطابق قانون و درست مانند دیگر متخلفان برخورد کرد.
گفتنی است، اینگونه که از موضعگیریها در خصوص این ماجرا برمیآید، آن قاطعیت لازم در برخورد با متخلفان حداقل فعلا در صحبتها دیده نمیشود و بعید نیست که به زودی یکی، دو مدرک دانشجویی برای این بازیکنان صادر شود، ولو اینکه بازیکن دیپلم هم نداشته باشد، و به این ترتیب ماجرا هرچه زودتر پایان داده شود، ولی واقعا اگر میخواهیم در سالها دیگر اتفاقاتی از این دست رخ ندهد یا باید فکری برای قانون سربازی بازیکنان فوتبال بکنیم و یا اینکه به جای پوشاندن ماجرا با کلک تیمهای نظامی، درهای پادگان را به بازیکنان متخلف نشان بدهیم.
بازگشت کاپیتان تیم ملی فوتبال به اوساسونا
کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بعد از دو سال دوری از فوتبال اروپا به باشگاه اوساسونا بازگشت تا قراردادی دو ساله با این تیم به امضا برساند.
به گزارش مهر، نکونام ساعت 13 یکشنبه به وقت محلی وارد بیلبائو شد و از آنجا به پامپلونا رفت. نکونام که به همراه همسر و فرزند خود به اسپانیا سفر کرده در هتلی در پامپلونا با پتارواسیلویج مدیرورزشی اوساسونا دیدار کرد.
رضا فاضلی مدیربرنامه های نکونام دوشنبه وارد پامپلونا می شود تا قرارداد نکونام با اوساسونا رسما به امضا برسد.
نکونام دوشنبه ساعت 19:00 به وقت تهران در مراسم معارفه ای در ورزشگاه السادار به هواداران و خبرنگاران معرفی می شود. نکونام چهارمین خرید این فصل اوساسونا خواهد بود.
نکونام به اوساسونا پیوست
کاپیتان تیم ملی ایران با قراردادی دو ساله به اوساسونا پیوست.
به گزارش ایسنا، جواد نکونام، کاپیتان تیم ملی ایران ـ که سالها سابقه بازی در تیم اوساسونا را در کارنامه خود داشت ـ پس از حضور در تیمهای استقلال و الکویت، راهی اوساسونا اسپانیا شد.
باشگاه اوساسونا اعلام کرد، جواد نکونام با قراردادی دو ساله به عضویت این تیم درآمده است و از این فصل، پیراهن این تیم را بر تن خواهد کرد. مهمترین هدف نکونام در اوساسونا، صعود با این تیم به رقابتهای لیگاست.
نکونام پنجمین بازیکن جدید اوساسونا برای فصل جدید است. این تیم تاکنون میگوئل فلانو، روبرتو سانتاماریا، خوان فرانسیسکو مارتینز و خوان اوربان را به خدمت گرفته است.
علامت سؤال حق پخش تلویزیونی لیگ برتر؛
بخشهای پولساز صدا و سیما به این پرسش پاسخ دهند
بخشهای بازرگانی صدا و سیما، یکی از سازمانهایی است که سالانه میلیاردها تومان از محل فوتبال درآمد دارد و حالا بر سر پرداخت حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال، حاضر نیست رقم واقعی را بپردازد. چرا درباره شفافیتهای مالی در این زمینه، کسی پاسخگو نیست؟
اینروزها ماجرای شفافیتهای مالی در قراردادهای فوتبال داغ داغ است و بسیاری نیز با علاقه فراوانی به آن میپردازند و بر این باورند که با شفافیت مالی، میتوان جلو ریختوپاشهای بیاندازه فوتبال را گرفت؛ اما موضوع مطرح، این است که چرا همه تنها روی شفافیت مالی حوزه فوتبال تمرکز کردهاند و چندان پیگیر شفافیت مالی در سایر حوزهها نیستند. بخشهای بازرگانی صدا و سیما، یکی از سازمانهایی است که سالانه میلیاردها تومان از محل فوتبال درآمد دارد و اکنون بر سر پرداخت حق پخش تلویزیونی مسابقات فوتبال حاضر نیست رقم واقعی را بپردازد؛ چرا درباره شفافیتهای مالی در این زمینه کسی پاسخگو نیست؟
به گزارش «تابناک»، عادل فردوسیپور مجری برنامه نود همیشه سعی کرده با زبان تیز و نگاه نقدانه خود در برنامه نود حرفها و انتقاداتی را بیان کند که سایر مجریان و برنامهسازان تلویزیون از آن طفره میروند و همین تیزبینی با چاشنی شجاعت، او را به یکی از محبوبترین شخصیت تلویزیونی ایران در دو دهه اخیر بدل کرده است. همه آنهایی که شب گذشته برنامه نود را دیدند از صراحت لهجه او در خصوص ماجرای کارت پایان خدمت جعلی و اهمال سازمانهای عریض و طویل ذیربط خوشحال شدند.
اما حتی عادل فردوسیپور هم که سرش برای موضوعات جنجالی از این دست درد میکند، شب گذشته در برنامهاش هیچ اشارهای به ماجرای حق پخش تلویزیونی نکرد و کاملا چراغ خاموش از کنار آن گذشت؛ ماجرایی که در کنار کارت پایان خدمت و ارقام قرارداد، یکی از سه موضوع مهم و جنجالی فوتبال ایران را تشکیل میدهد؛ اما حتی عادل فردوسیپور و برنامه نوداش که علاقه زیادی به شفافسازی مالی در حوزه فوتبال دارند، از پرداختن به موضوع مهمی چون حق پخش طفره رفتند.
ماجرا از جایی آغاز میشود که سازمان فوتبال ایران پس از چند سال خواب، سرانجام به این نتیجه میرسد که از پتانسیلهای درآمدزایی خود استفاده درست کند و یکی از مهمترین منابع درآمدزایی در فوتبال، ماجرای حق پخش تلویزیونی است که در خیلی از جاهای دنیا تیمها نزدیک به 60 درصد هزینههای خود را از این طریق تأمین میکنند.
سازمان لیگ ایران نیز پس از کارشناسیهای فراوان و در پایان قرارداد سه ساله حق پخش تلویزیونی، رقم ۱۸۰ میلیارد تومان در سه سال را به صدا و سیما برای پوشش تلویزیونی مسابقات فوتبال پیشنهاد داد؛ اما فکر میکنید صدا و سیما به این مسأله چه واکنشی نشان داد؟
پس از اینکه نزدیک به ده ماه مسئولان فوتبال ایران مصاحبه و با صدا و سیما نامهنگاری کردند، سرانجام مسئولان صدا و سیما در پاسخ، رقم ۲۲ میلیارد را برای یک سال به فدراسیون فوتبال پیشنهاد دادند؛ رقمی که با رقم واقعی اختلاف فاحشی دارد. این در حالی که احتمالا صدا و سیما از محل پوشش مسابقات مختلف فوتبال درآمدهای کلانی به دست میآورد که البته تابناک این درآمد و درآمدهای مشابه را تأیید نمیکند. حتی برآوردها در خصوص ویژهبرنامه جامجهانی صداوسیما درآمد چند ده میلیاردی را محاسبه میکند. همین برنامه نود با اجرای هفتگیاش از محل تبلیغات و پیامکهایش احتمالا درآمد چشمگیری نصیب صدا سیما میکند و این غیر از تبلیغاتی است که برای مسابقات لیگ برتر فروخته میشود.
اما اکنون بخشهای درآمدی صدا سیما به رغم اینکه از محل این مسابقات درآمد چشمگیری دارد، حاضر نیست پول فوتبال را با همان معیارهای شفافسازی که خود بر طبل آن میکوبد پرداخت کند. صدا و سیما هر چند سال و در آستانه هر تورنمنت، با برگزاری مراسمی خودش را یار دوازدهم تیم ملی فوتبال ایران معرفی میکند؛ رویدادی که علاوه بر ایجاد یک وفاق ملی در کشور برای حمایت از تیم ملی درآمد احتمالی چند میلیاردی را از محل تبلیغاتها برای این سازمان به همراه دارد. تنها کافی است به زمان پخش آگهیها قبل و بعد و حین سه مسابقه ایران در جامجهانی توجه کنید تا متوجه اهمیت این موضوع شوید.
اما مسئولان این سازمان به کمک انحصار در این زمینه، حاضر نیستند حق آن را پرداخت کنند. لابد چون فکر میکنند به مدد همین انحصار سازمان فوتبال ایران راهی جز کنار آمدن با آن را ندارد، میخواهند چنین کاری بکنند.
اکنون پرسش اینجاست، صدا و سیمایی که برنامه نودش، پرچم شفافیت در فوتبال را بالا برده و در این زمینه هم کارهای چشمگیری انجام داده، تا چه میزان شفاف است؟ سالها بود که صدا و سیما ماجرای حق پخش تلویزیونی را به رسمیت نمیشناخت و پس از سالها با فشار AFC و تهدیدهایی که بر فوتبال ایران سایه افکنده بود، موافقت کرد که مبلغی را به عنوان حق پخش تلویزیونی پرداخت کند؛ اما همه میدانیم رقمی که صدا و سیما پرداخت میکند با قیمت واقعی حق پخش تلویزیونی فوتبال ایران زمین تا آسمان تفاوت دارد.
اکنون پرسش اینجاست که صدا و سیما در این ماجرا تا چه میزان شفاف است؟
سالهاست همه از هزینه شدن پول بیتالمال در فوتبال ابراز نارضایتی میکنیم و این در حالی است که فوتبال در همه دنیا صنعتی پولساز است که به کمک همین پتانسیلها توانسته سودهای کلانی نصیب دستاندرکارانش بکند. حالا که یکی دو سال است، مسئولان به فکر استقلال مالی فوتبال افتادهاند و دریافت حق پخش واقعی مسابقات، یکی از راههایی است که دست فوتبال را از جیب دولت کوتاه میکند. اکنون با این وضعیت، چرا برخی از سازمانها و نهادها از پرداختن حقوق طبیعی فوتبال سر باز میزنند؟
قوچاننژاد به الکویت پیوست
رضا قوچاننژاد به تیم فوتبال الکویت پیوست.
به گزارش ایسنا، رضا قوچاننژاد، مهاجم ایرانی چارلتون که در روزهای گذشته، مذاکره با تیم الکویت را آغاز کرده بود، سرانجام با این تیم به توافق رسید و فصل آینده پیراهن الکویت را بر تن خواهد کرد.
قوچاننژاد پس از درخشش در جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل مورد توجه چند تیم عربی قرار گرفته بود.
پیترز، سرمربی چارلتون درباره وضعیت قوچاننژاد گفته بود: همه میدانیم که قوچاننژاد بازیکن بزرگی است و دوست داریم او در تیم ما بازی کند؛ اما او پس از جام جهانی در تمرینات ما نبوده و میخواهد به تیم جدیدی منتقل شود و من نمیتوانم مانع انتقال او شوم.
هفته گذشته نیز اشکان دژاگه با جدایی از فولام به تیم العربی قطر پیوست.
اقدام قابل تقدیر باشگاه ذوبآهن اصفهان؛
پس از یوز، چتر حمایت فوتبال به «گاندو» رسید
در سالهای اخیر اما با گسترش فعالیتهای محیط زیستی و با آگاهی بخشی عمومی نسبت به وضعیت گونههای در حال انقراض حیوانی در ایران، استفاده از نمادهای محیط زیستی در فوتبال ایران گسترش یافته است که مهمترین آن، اقدام خوب حمایت از یوز ایرانی در حال انقراض توسط تیم ملی فوتبال کشورمان در جامجهانی بود که حتی تصویر آن روی پیراهن تیم ملی فوتبال ایران هم نقش بست و کمکم «یوزپلنگان» به صفت تیم ملی فوتبال ایران تبدیل شد و...
پس از کار قابل توجه فدراسیون فوتبال ایران در حمایت از یک گونه در حال انقراض ایرانی و تبدیل آن به نماد تیم ملی ایران در جامجهانی فوتبال، هماکنون یک باشگاه لیگ برتری نیز در اقدامی چشمگیر، یکی دیگر از گونههای در حال انقراض محیط زیستی ایران را نماد باشگاهش کرده است؛ ذوبآهنیهای اصفهان اعلام کردهاند که «گاندو»، تمساح پوزه کوتاه ایرانی را به عنوان نماد باشگاهشان برگزیدهاند.
به گزارش «تابناک»، تیمهای فوتبال در سرتاسر دنیا از نمادهای گوناگونی برای معرفی خود بهره میبرند و این مسأله منحصر به تیمهای باشگاهی و ملی نمیشود؛ از خروسهای فرانسوی تا فیلهای ساحلعاجی و گورخرهای تورینی.
در این باره باید گفت که علت انتخاب این عنوانها هم دلایل گوناگونی داشته است؛ برای نمونه، یوونتوسیها به دلیل رنگ خاص پیراهنشان در کنار صفتهایی که دارند، با نماد گورخر هم شناخته میشوند، یا در هلند به دلیل مزارع گسترده لاله، تیم ملی این کشور را با نماد لاله میشناسند. این پدیده در فوتبال ایرانی، بسیار کمتر رایج بوده و تنها تیم فوتبال ملوان بندر انزلی را با نماد «قو» در فوتبال ایران میشناسند.
در سالهای اخیر اما با گسترش فعالیتهای محیط زیستی و با آگاهی بخشی عمومی نسبت به وضعیت گونههای در حال انقراض حیوانی در ایران، استفاده از نمادهای محیط زیستی در فوتبال ایران گسترش یافته است که مهمترین آن، اقدام خوب حمایت از یوز ایرانی در حال انقراض توسط تیم ملی فوتبال کشورمان در جامجهانی بود که حتی تصویر آن روی پیراهن تیم ملی فوتبال ایران هم نقش بست و کمکم «یوزپلنگان» به صفت تیم ملی فوتبال ایران تبدیل شد و در ترانهها و تیتر یک روزنامهها، جای خود را بازکرد و همین موجب شد تا توجه جهانی نسبت به این گونه در حال انقراض ایرانی جلب شود و یوز ایرانی افزون بر نماد تیم ملی ایران، جایی در رسانههای جهانی هم پیدا کند.
هماکنون و پس از تیم ملی فوتبال ایران، تیم باشگاهی دیگری در لیگ برتر فوتبال ایران، در اقدامی جالب توجه، گاندو، تمساح پوزه کوتاه ایرانی را نماد باشگاه خود کرده است.
سعید آذری، مدیرعامل باشگاه ذوبآهن، تصمیم گرفته است، «گاندو» را در حکم نماد باشگاهش انتخاب کند. گاندو تمساح سبز پوزه کوتاه ایرانی است که مثل یوز ایرانی در خطر انقراض است. به همین دلیل، باشگاه ذوبآهن در حمایت از این جانور در حال انقراض، این نماد را برگزیده است؛ البته از نگاه ذوبآهنیها، گاندو نمادی از مقاومت، سرسختی و جنگندگی است.
به هر روی، باشگاه اصفهانی که این لقب را برای حمایت از محیط زیست برگزیده، سفارش عروسکهای گاندو را داده و قرار است در نخستین بازی خانگی خود در لیگ برتر چهاردهم (پنجشنبه، هفدهم مرداد ۹۳) از این نماد رونمایی کند؛ رونمایی از «تمساح سبز». البته در این روز، تصمیم گرفته شد که از لباس جدید تیم هم رونمایی شود؛ لباسی که قرار بود، چند روز پیش در مراسمی با حضور پیشکسوتان و مسئولان باشگاه، رونمایی شود، ولی به دلایلی لغو شد تا باشگاه ذوبآهن تصمیم بگیرد از این لباس در اولین بازی خانگیاش و بدون تشریفات، رونمایی کند.
ناگفته نماند که پیش از این در لیگ برتر فوتبال ایران نیز تیمهایي چون سایپا و سپاهان اقدامات قابل توجه زیست محیطی انجام داده بودند؛ اما بیگمان تا کنون مهمترین اقدام زیست محیطی در لیگ برتر فوتبال ایران همین انتخاب «گاندو» نماد باشگاه ذوبآهن است.
باشگاه سایپا که سابقه چشمگیری در حمایت از محیط زیست و فعالیتهای زیست محیطی دارد، پیشترها آهوی ایرانی را نماد خود کرده بود، ولی این نماد هیچگاه در میان فوتبالدوستها جا نیفتاد و سپاهانیهای اصفهان نیز در اقدامی جالب، شیر منقرض شده ایرانی را نماد خود برگزیده بودند که البته اقدامشان چندان در راستای حمایت از این گونه نبود.
اما هماکنون پس از جا افتادن نماد یوزپلنگ برای تیم ملی ایران، باشگاه ذوبآهن در اقدامی جالب «گاندو» را نماد خود کرده است. گاندو یا تمساح پوزه کوتاه، بزرگترین خزنده ایران است که در ناحیه بلوچستان دیده میشود. این تمساح، تنها تمساح ایران است. زیستگاه اصلیاش ۳۸۰ هزار هکتار مساحت دارد که بخشی از آن در چابهار و بخش دیگر آن در شهرستان ایرانشهر است. بیشتر این تمساحها در برکههای میان راسک و باهوکلات و باتلاقهای دلگان و کلانی متمرکز هستند. طول این جانور تا چهار متر است. این خزنده بازمانده خزندگانی است که حدود ۲۶۵ میلیون سال پیش میزیستهاند.
گاندو یکی از ثروتهای طبیعی و خدادادی منطقه بلوچستان است که میتواند منبع مهمی برای توسعه صنعت گردشگری سیستان و بلوچستان باشد. این خزنده نادر روی زمین به آرامی حرکت میکند؛ اما در آب شناگری ماهر و صیادی خشن است. شمار زیادی از این خزنده در دهههای گذشته در برکهها و آبگیرهای منطقه بلوچستان زیست میکردند که متأسفانه به سبب وقوع خشکسالی چندین ساله اخیر، شمارشان کاهش یافته و دستخوش تغییراتی شده است.
همچنین بنا بر اعلام سازمان حفاظت محیط زیست سیستان و بلوچستان، به طور کلی اکنون حدود ۳۰۰ تمساح پوزه کوتاه در تالابها و آبگیرهای منطقه سرباز و چابهار بلوچستان زیست میکنند و گویا با توجه به باور قدیمی بومیان منطقه، مبنی بر تقدس گاندو، خشکسالی و در نتیجه تنگتر شدن دایره زیست و از میان رفتن چرخه غذایی، از مهمترین علتهای انقراض نسل تمساحهای پوزه کوتاه قلمداد شود.
تااخبار ورزشي ديگرخدانگهدار